-
شرط بندی
دوشنبه 22 شهریور 1389 15:08
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد . سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند . و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت . قرار ملاقاتی با مدیر...
-
زاغ و روباه...
دوشنبه 22 شهریور 1389 14:14
زاغکی قالب پنیری دید از همان پاستوریزههای سفید!. پس به دندان گرفت و پر وا کرد، روی شاخ چنار مأوا کرد. اتفاقاً از آن محل روباه، میگذشت و شد از پنیر آگاه. گفت :اینجا شده فشن تی وی!، چه ویویی! چه پرسپکتیوی!. محشری در تناسب اندام، کشته ی تیپ توست خاص و عوام!. دارم ام پی تریّ ِ آوازت، شاهکار شبیه اعجازت. ولی اینها کفاف...
-
غزل
یکشنبه 21 شهریور 1389 21:37
صبا! به لطف بگو آن غزال رعنا را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست چو با حبیب نشینی و باده پیمایی که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را تفقدی نکند طوطی شکرخا را که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به بند و دام نگیرند مرغ دانا را سهی...
-
استغفرالله ربی و اتوب علیه
یکشنبه 21 شهریور 1389 14:10
به قدری عصبی هستم که نمیدونم چی بگم. لعنت به شرفشون. الهی به تک تک آیه های قرآن عظیم بزرگترین عذاب تاریخ به سراغشون بیاد. امروز، روز عزای ماست. لعنت به ذات اونایی که امروز رو عزا کردن. احساس حقارت میکنم که نمیتونم هیچ کاری در مقابل این فاجعه انجام بدم. دارم میلرزم.
-
درباره ی زهره
یکشنبه 21 شهریور 1389 09:12
زهره هستم متولد 26 دی ماه سال 1369 از شهر زیبای بندر انزلی 1. کوچیک که بودم دوست داشتم خلبان بشم(نخندینا!!)ولی نمیدونم چی شد که دارم مهندس صنایع میشم.چند روز دیگه باید برم واسه ثبت نام دانشگاه.2ساعت با شهر خودم فاصله داره.ولی خیلی جای قشنگیه... 2. دیپلم ریاضی دارم.. 3. تو ورزش بدمینتون رو خیلی دوست دارم.5 سال هم...
-
درباره الناز
شنبه 20 شهریور 1389 15:07
سلام. با اجازتون این پست برای معرفی خودمه به درخواست دوستان. از اونجایی که بلاگ اسکای امکان درج پروفایل نداره اینجوری کلک زدیم... مشخصات: الناز هستم. بچه ها الی صدام میکنن. از گیلانم. شهر ساحلی بندر انزلی. به نقل از شناسنامه متولد ۱۳۶۹/۱۱/۱۲. تحصیلات: دیپلم ریاضی فیزیک دارمو اگه خدا بخواد از مهر ماه دانشجوی رشته ی...
-
گزیده ای از صحبت های البرت انیشتین و پروفسور حسابی:
جمعه 19 شهریور 1389 13:02
ــ استاد من افتخار میکنم که شاگرد شما هستم٬اخرین شاگردی که در قید حیات است ــ نه اشتبته میکنی٬من باید به تو افتخار کنم. ــ چرا؟؟؟؟ ــ زمانی که تو در کشورت بوعلی سینا را داشتی٬مردم من یک زندگی کاملا بدوی داشتند. چی بودیم چی شدیم...
-
عید فطر
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:48
سلامی به گرمیه دلهای مهربون شما. ممنون از این همه لطفتون. اومدم بگم: عید همه مبارک. از طرف خودم و زهره جونم به همه تبریک میگم و امیدوارم ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارین.
-
مواظب باش شکلاتی نشی
پنجشنبه 18 شهریور 1389 21:28
وااااااااای شکلات...... دیشب بعد از ریختن چای قایمکی یه شکلات برداشتم و گذاشتم کنار لیوان چای تا چای سرد شه بعد با شکلات بخورمش.... که یهو به خودم اومدم دیدم شکلاتم از داغی چای اب شده.عصبانی شدم٬اول به چای چپ چپ نگاه کردم٬دنبال مقصر میگشتم.... اما بعدش نگام مهربون شد٬چون این حادثه درس بزرگی بهم داد.!! حتما با خودتون...
-
غریب شدیم رفت...
پنجشنبه 18 شهریور 1389 15:57
سلام. هم خوشحالم، هم ناراحت. نمیدونم دقیقا چه مرگمه. قبولیدم. ولی دارم ۸،۹ ساعتی از شهر و خونه و خونواده و دوستام دور میشم. سخته نه؟ ۱دختر تنها بره توی ۱شهری که تا حالا حتی ۱بارم نرفته ببینه چه شکلیه. وقتی دلم تنگ میشه هیچکسی نیست که دلداریم بده. تنهام. میترسم. اما خدا رو شکر که به خواستم رسیدم. بالاخره معمار میشم....
-
یادتونه؟
پنجشنبه 18 شهریور 1389 15:56
یادتونه تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم یادتونه شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران یادتونه هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه یادتونه ساعت 9.30 هر شب با این لالایی...
-
جزیره
چهارشنبه 17 شهریور 1389 15:56
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد. در آخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر...
-
جادوی زیبایی با میوه ممنوعه
چهارشنبه 17 شهریور 1389 13:24
ماسک سیب سبز: اگر شما دنبال درمان خانگی مراقبت از پوست خود هستید و به دنبال کرم معجزه گری میگردید که تمامی مشکلات پوست شما اعم از :خشکی_پوسته پوسته شدن _چین و چروک واثر لک و...آن را برطرف کند میتوانید از ماسک سیب سبز استفاده کنید که تمامی مشکلات شما را بدون احتیاج به دکتر حل نماید. مواد لازم: 1_ یک عدد سیب سبز 2_ 2 ق...
-
سخنی تامل بر انگیز
چهارشنبه 17 شهریور 1389 13:18
ایا میدانید.....؟؟؟ میدانید که ما در حال حاضر ارزوی ادمهای بی شماری هستیم٬به خاطر موقعیتهایی که داریم و خودمون اونقدر اونها رو با ارزش نمیدونیم که ..... به خاطر موقعیت خوب مالی(در هر سطح مالی که باشیم٬حتی اگر تنها داراییمان لباس تنمان باشد)*به خاطر سلامتیمان(حتی اگر نابینا یا ناشنوا باشیم و یا حتی معلول ذهنی یا جسمی)*...
-
رخصت
چهارشنبه 17 شهریور 1389 00:36
سلام... سلام میکنم به همه ی دوستای الناز جونم.زهره هستم دوست الی.االناز جون از دعوتت ممنون.امیدوارم بتونم مطالب مفیدی از این طریق در دسترس دیگر دوستان بزارم.
-
تک۲خمل و یه صاحبخونه ی جدید دیگه
سهشنبه 16 شهریور 1389 21:56
سلاااااااااااااام. دوستای گلم. مهمونی توی خونه ی مجازی ما خوش میگذره انشاالله؟ امیدوارم تا الان که راضی بوده باشین. همونطور که میدونین فردا اعلام نتایج میشه ووووووووووووو کلی کیف کردم که یارو (سازمان سنجش) خوب ازم حساب برد. وامااااااااااااااا.... دیدیم همه دارن یارکشی میکنن... ما موندیم تک! پس: توجه، توجه!!!! دوست...
-
حرص/س/ث (همه مدلههههههه)
دوشنبه 15 شهریور 1389 21:00
امااااااااااااان. فغااااااااااااااان. بابا کشتین ما رو. چرا جواب کنکور رو نمیدین ما خلاص شیم آخه انگاری دارن شق القمر میکنن. امتحان نهایی رو دستی صحیح میکنن اینقد طولش نمیدن. حالا خوبه اینترنت همه کاراشونو کرده هلوووو برو تو گلو. بازم اینقد ناز و کرشمه میان واسه جواب دادن. الان من دقیقا اخلاقم شبیه شخصیت داخل عکس زیره...
-
جنگ فردا تقصیر امروز ماست....
دوشنبه 15 شهریور 1389 16:30
-
وکیل خیّر
دوشنبه 15 شهریور 1389 16:25
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند. مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید...
-
داستان مامان زرنگگگگگگگ!!!
دوشنبه 15 شهریور 1389 00:15
خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام ویکی زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را...
-
غول چراغ جادو
یکشنبه 14 شهریور 1389 16:51
روزی روزگاری پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به یک چراغ قدیمی افتاد. آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد، آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد؛ با ترس و تعجب عقبعقب رفت و دید که چند قدم آن طرفتر، یک غول بزرگ...
-
دریا دل
یکشنبه 14 شهریور 1389 16:46
روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که درسی اموزنده به او بیاموزد راهب فکری کرد و به شاگردش گفت : برو یک کیسه ده کیلویی نمک بیاور شاگرد رفت و ساعتی بعد کیسه نمک را اورد راهب یک قاشق نمک را داخل لیوان ابی ریخت و به شاگردش گفت ( ان را تا ته بخور ) شاگرد اطاعت کرد اما همین که یک جرعه را نوشید لیوان را پس زد و گفت :...
-
شعر فروغ فرخزاد
شنبه 13 شهریور 1389 20:50
همه هستی من آیه تاریکی است که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم ××× زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد زندگی شاید طفلی است...
-
کیک ساده
شنبه 13 شهریور 1389 20:30
مواد لازم: آرد 1.5 لیوان وانیل 1 قاشق چایخوری سر صاف تخم مرغ 3 عدد پکینگ پودر 1 قاشق چایخوری پودر قند یا شکر 1 لیوان شیر 0.5 لیوان روغن مایع 0.5 لیوان طرز تهیه: تخم مرغها را با پودر قند مخلوط کرده، آنقدر می زنیم تا حالت کرم رنگ شود. بعد روغن یا کره آب شده را افزوده، شیر را هم اضافه می کنیم. آرد، پکینگ پودر و وانیل را...
-
گلاب
شنبه 13 شهریور 1389 19:41
میدونید چرا توی مراسم عزا گلاب زیاد استفاده میشه؟ چرا واسه عزادارا گلاب میریزند روی لباس و بدن عزادارها؟ چرا توی مراسم عروسی این گلاب استفاده نمیشه؟ چرا وقتی شاد هستیم کسی دست به گلاب نمیزنه ؟ شب اگه فکرای بد توی کله ات میاد! اگه هی اینور و اونور میشی نمیتونی بخوابی کافیه یک پارچه سفید برداری و روش گلاب بریزی و بگذاری...
-
زندگی را نخواهیم فهمید اگر ....
شنبه 13 شهریور 1389 01:43
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از همه گلهای سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گلسرخی را بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است؟ زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به این خاطر که در گذشته یک یا چند تا از آرزوهایمان...
-
نامه چارلی چاپلین به دخترش
شنبه 13 شهریور 1389 01:19
چارلی چاپلین یکی از نوابغ مسلم سینماست . او در زمانی که در اوج موفقیت بود با اونااونیل ازدواج کرد و از او صاحب 7 یا 8 بچه شد ولی فقط یکی از این بچه ها که جرالدین نام دارد استعدادبازیگری را از پدرش به ارث برده و چند سالی است که در دنیای سینما مشغول فعالیت است و اتفاقا او هم مثل پدرش به شهرت و افتخار زیادی رسیده و در...
-
زی زی نامه (فقط محض خنده)
جمعه 12 شهریور 1389 16:38
الهی به مردان در خانهات به آن زن ذلیلان فرزانهات به آنانکه با امر روحی فداک نشینند و سبزی نمایند پاک به آنانکه مرعوب مادر زنند ز اخلاق نیکوش دم میزنند به آن شیر مردان با پیش بند که در ظرف شستن به تاب و تبند به آنانکه در بچهداری تکند یلان عوض کردن پوشکند به آنانکه بی اذن و امر عیال نیاید در از جیبشان یک ریال به...
-
نقاشی های فوق العاده استاد فرشچیان
جمعه 12 شهریور 1389 00:32
به این میگن هنرمند...
-
داستان کوتاه و زیبای کوهنورد
جمعه 12 شهریور 1389 00:28
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود. او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را...