رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

جزیره

 

 
 
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد.
در آخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»

آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می‌رسد کارها به خوبی پیش نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.
دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.

برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می‌گوییم، خداوند پاسخ مثبتی دارد،
تو گفتی «آن غیر ممکن است»، خداوند پاسخ داد «همه چیز ممکن است»،
تو گفتی «هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،
تو گفتی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من کافی است»،
تو گفتی «من نمی‌توان مشکلات را حل کنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدایت خواهم کرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر کاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»،
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پیدا خواهد کرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،
تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،
تو گفتی «من همیشه نگران و ناامیدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»،
تو گفتی «من به اندازه کافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به یک اندازه ایمان داده ام»،
تو گفتی «من به اندازه کافی باهوش نیستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،
تو گفتی «من احساس تنهایی می‌کنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترک نخواهم کرد»،
نظرات 14 + ارسال نظر
crux چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://15ta35saleha.irbb.ir

با سلام من مدیر سایت ایرانی ها هستم
شما از بین بلاگ ها انتخاب شدید برای همکاری با ما
این سایت جوایز ویژه ای هم برای کارکنان خود دارد مانند هاست های ویژه و تخصصی
از همین الام منتظر شما هستیم
پست بیشتر و ثبت نام زود تر=برنده شدن هاست هایی با برد بالاتر
http://15ta35saleha.irbb.ir

ای که وگفتی یعنی چه؟

sh چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://takeadetour.blogsky.com

سلام خدمت شما و همکار محترم
این پیغما رو زیاد جدی نگیر.
راستی نتیجه دانشگاه چی شد؟
بحث زبان تخصصی اینتر نت رو ادامه دادم و به روزم.
فعلا خدافظ

ستایشگران - عنایت چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 08:47 ب.ظ http://r-and-e.blogfa.com/

خیلی خیلی زیبا بود
کاش هممون میفهمیدیم که یکی اون بالا هست که حواسش به ماست
مرسی

saeed چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 08:56 ب.ظ http://www.diaries.blogfa.com

سلام این آدرس جدیدمه
www.delsters.blogfa.com

شمیم عشق چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.shamimeeshgh.mihanblog.com

به نام خالق هستی
سلام من پژمان هستم وب جالبی داری اگه دوست داشتی به وب منم یه سری بزن اگه به تبادل لینک تمایلی دداشتی بهم خبر بده
منتظر حضورت در وبم هستم موفق باشی

محمود چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 09:33 ب.ظ http://bidagh.blogsky.com

یادش بخیر دومین کتاب داستان انگلیسی که خوندم همین داستان بود،راستی تبریک می گم همکارتین رو !

ممنونم.

خوده خودم چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 10:28 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

فرا رسیدن جوابه کنکورا مبارک!
هورااااا:دی

ممنون.

خوده خودم چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 11:36 ب.ظ

مبااااارکه

ایشالا همیشه موفق باشی.....

منم بوس بوس:)

یه آشنا چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://meysam338.blogfa.com


چشام دیگه سوز و سویی نداره ، دیگه اشکی برام نمونده .

دستام دیگه حسی نداره ، لرزش دستام امونمو بریده .

انگشتای دستم دیگه پیله بسته از بس برای تو نوشت

پاهام دیگه نای اومدن سر کوچه ی شما رو نداره .

پاهام دیگه استقامتی نداره برای منتظر موندن

زبونم دیگه برای گفتن دوستت دارم نمی چرخه

این چهره خسته من دیگه از روی تو خجالت می کشه

بارها گفتم ،اما نخواستی

بارها گفتم اما باورت نشد که دوستت داشتم

بارها اومدم اما تو روتو برگردوندی

بارها برایت گریه کردم اما تو ندیدی

بارها فریاد کشیدم که دوستت دارم اما تو نشنیدی

بارها ، بارها ، اما ،اما ...آره این سرنوشت من بود

حسیب پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 02:59 ق.ظ http://www.hasib.loxblog.com

سلام الناز جان دوست خوبم عید سعید فطر را بهت تبریک میگم
به وبلاگ جدیدم سر بزن
www.hasib.loxblog.com
www.hasib2.loxblog.com
فقط نظر یادت نره
ممنون که بهم سر میزنی

sh پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 12:20 ب.ظ http://takeadetour.blogsky.com

سلام
آهنگ قشنگی گذاشتید. خیلی خوبه که چند روز یه بار آهنگ رو عوض میکنید.
من یه 24 ساعتی نیستم. بنابراین پیشاپیش عید فطر مبارک
تا فردا خدافظ

ثمین جون(به سوی فردایی بهتر...) پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

واااااااااااااااااااااای عزیز دلم
تبریک بهت میگم
خیلی خوشحالم کردی
وااااااااااااااااااای خدایا شرکرت
از خوشحالی جیغ زدم........
حالا کجا؟!؟؟!!چه رشته ای؟!؟!؟

محمود پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 02:29 ب.ظ http://bidagh.blogsky.com

خب خب چی شد؟نتیجه ها رو دادن؟
البته اگه دوست داشتی بگی

امید پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 03:49 ب.ظ http://www.barbad2009.blogfa.com

سلام الناز جان
شرمنده دیر جواب دادم خواهش میکنم عزیزم اجازه ما هم دست شماست هر کاری از دستم بیاد برات انجام میدم همسایه بهتر از شما از کجا پیدا کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد