به قدری عصبی هستم که نمیدونم چی بگم. لعنت به شرفشون. الهی به تک تک آیه های قرآن عظیم بزرگترین عذاب تاریخ به سراغشون بیاد.
امروز، روز عزای ماست. لعنت به ذات اونایی که امروز رو عزا کردن. احساس حقارت میکنم که نمیتونم هیچ کاری در مقابل این فاجعه انجام بدم. دارم میلرزم.
زهره هستم متولد 26 دی ماه سال 1369 از شهر زیبای بندر انزلی
1. کوچیک که بودم دوست داشتم خلبان بشم(نخندینا!!)ولی نمیدونم چی شد که دارم مهندس صنایع میشم.چند روز دیگه باید برم واسه ثبت نام دانشگاه.2ساعت با شهر خودم فاصله داره.ولی خیلی جای قشنگیه...
2. دیپلم ریاضی دارم..3. تو ورزش بدمینتون رو خیلی دوست دارم.5 سال هم رزمی(کاراته) کار میکردم.. یه کم زیادی احساساتی هستم. خیلی زود عصبانی میشم و خیلی زود اروم میشم.
5. در ضمن دوستان زیاد و فوق العاده خوبی دارم.6. از موسیقی های ملایم و نه غمگین خوشم میاد.بهم ارامش میده-خواننده ی خاصی مدنظرم نیست فقط کافیه ترانه هایی که میخونن معنا و مفهوم داشته باشی-7. دیدن فیلمهای افسانه ای رو خیلی دوست دارم.یه مدت هم تب هری پاتر گرفته بودم- از خوندن کتابهای قانون جذب لذت زیادی میبرم. بزرگترین تفریحم تو زندگی در کنار دوستان بودنه. خرید کردن هم واسم یجور تفریحه. بودن در کنار خونواده خیلی بهم انرژی میده...
خودمونیما!!!خیلی بیوگرافی کاملی شدا...
سلام. با اجازتون این پست برای معرفی خودمه به درخواست دوستان. از اونجایی که بلاگ اسکای امکان درج پروفایل نداره اینجوری کلک زدیم...
مشخصات: الناز هستم. بچه ها الی صدام میکنن. از گیلانم. شهر ساحلی بندر انزلی. به نقل از شناسنامه متولد ۱۳۶۹/۱۱/۱۲.
تحصیلات: دیپلم ریاضی فیزیک دارمو اگه خدا بخواد از مهر ماه دانشجوی رشته ی مهندسی معماری دانشگاه شمال آمل میشم.
شغل: بیکار . الاف. میچرخیم.
علایق: مسلما به وب نویسی علاقه دارم. علاوه بر اون آشپزی رو هم خیلی دوست دارم.
نقاشی از کاراییه که بهم آرامش میده و از ورزش ها شنا رو دوست دارم. زیاد اهل فیلم و سریال نیستم و همه مدله نگاه میکنم. واسه سرگرمی. از بازیگر ها که کس خاصی رو علاقه ندارم(گرچه هنرمندی چارلی چاپلین غیر قابل انکاره)اما خیلی انیمیشن دوست دارم. و از سبک های موسیقی پاپ رو میپسندم. از خواننده ها فعلا کسی نتونسته جای گوگوش، قمیشی، ابی، عارف، انریکو، شکیرا، تارکان و ریکی مارتین رو پیشم بگیره. ولی آهنگم همه مدله گوش میدم.
دیگه... همین دیگه.
ــ استاد من افتخار میکنم که شاگرد شما هستم٬اخرین شاگردی که در قید حیات است
ــ نه اشتبته میکنی٬من باید به تو افتخار کنم.
ــ چرا؟؟؟؟
ــ زمانی که تو در کشورت بوعلی سینا را داشتی٬مردم من یک زندگی کاملا بدوی داشتند.
چی بودیم چی شدیم...
سلامی به گرمیه دلهای مهربون شما. ممنون از این همه لطفتون. اومدم بگم:
عید همه مبارک. از طرف خودم و زهره جونم به همه تبریک میگم و امیدوارم ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارین.
وااااااااای شکلات......
دیشب بعد از ریختن چای قایمکی یه شکلات برداشتم و گذاشتم کنار لیوان چای تا چای سرد شه بعد با شکلات بخورمش....
که یهو به خودم اومدم دیدم شکلاتم از داغی چای اب شده.عصبانی شدم٬اول به چای چپ چپ نگاه کردم٬دنبال مقصر میگشتم....
اما بعدش نگام مهربون شد٬چون این حادثه درس بزرگی بهم داد.!!
حتما با خودتون میگید مگه میشه از اب شدن شکلات هم در گرفت مگه؟!!
ولی من به شما میگم که میشه...
اینکه وقتی همنشین و یا هم کلام کسی میشم حواسم به این باشه که ادم ها به طرق مختلف رو هم تاثیر میگذارندپس حواسم باشه که چه احساسی رو٬چه فکری روبه طرف مقابلم انتقال میدم.احساس ارامش و گرمی یا سردی و ناامیدی.
من باید مراقب تاثیر خودم روی دیگرون باشم...
می دونم که اگه گرمای لیوان چای شکلات رو اب کنه خودش هم شکلاتی میشه...
سلام. هم خوشحالم، هم ناراحت.
نمیدونم دقیقا چه مرگمه. قبولیدم. ولی دارم ۸،۹ ساعتی از شهر و خونه و خونواده و دوستام دور میشم. سخته نه؟ ۱دختر تنها بره توی ۱شهری که تا حالا حتی ۱بارم نرفته ببینه چه شکلیه. وقتی دلم تنگ میشه هیچکسی نیست که دلداریم بده. تنهام. میترسم.
اما خدا رو شکر که به خواستم رسیدم. بالاخره معمار میشم. همون رشته ای که دوست داشتم.
فقط همین هدفمه که بهم جرات میده. زهره میدونه من چقدر به خونوادم وابسته ام. اما دیگه همونطوری که قبلا گفتم باید واسه رسیدن به هدف و آرزو جنگید.
شایدم این فرصت خوبی باشه تا آب دیده بشم و اینقدر به مادر و پدرم وابسته نباشم.
تا حالا چند تا از دوستان ازم بیوگرافی خواستن. انشاالله با زهره جون ۲تایی ۱ قسمت مینویسیم و خودمون رو معرفی میکنیم. بزودی.
زهره جونمم قبول شد. خوش به حالش که نزدیک قبول شد. خیلی واسش خوشحالم و بهش از همینجا تبریک میگم.
ایشاالله موفق باشی زهره جان.