رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

نی نی ناز....

  

نی نی خونده ی الناز(فداااااااااش)

سلام. 

۱عرضی داشتم خدمت پدر و مادرای گل که نی نی گوگولیشون تازه به دنیا اومده. عزیزای مادر، شما دارین اسم بچه رو انتخاب میکنین چیو ملاک قرار میدین؟ میشه ۱کم واسم توضیح بدین؟ 

اصلا میتونین؟ آخه اون بچه ی فسقل خوشگل(خوبنش بلم) وقتی بزرگ بشه خوب دپ میشه با این اسمای عجیب و غریب!!!! شما خودتون دوس دارین اسمتون همونی باشه که رو بچه میذارین؟  این همه اسمای قشنگ و اصیل داریم ما!  ژوآن یعنی چی آخه؟ این دخترخاله ی من ۱ دخمل ناناز داره. چشم عسل. مو عسل. خودشم عسل. جیگر. ماه. شوکولات. نفس. زیباااااااااا. اما اسمش چیه؟ ژوآن. تلفظ فارسیش احتمالا میشه ژانویه. گرچه تحقیقات حضرت دختر خاله و شوی گرامی نشون داده که ۱اسم کردیه. حالا واقعا هست؟ من که نمیدونم و نشنیدم. اگه هم باشه دیگه آدم میونه پیغمبرا جرجیس رو انتخاب نمیکنه که. حالا گذاشتی ژوآن فدای سرم. دیگه چرا بچه رو اونجوری نصفه نیمه صداش میکنین آخه؟ هی میگه ژوژووووو!! ژوژوی مامان!!! ژوژو دیگه چیه آخه؟ وااا!!!! یا بچه همسایمون. اسم کوچولو رو گذاشتن روسانا.(درست نوشتم. منظورم رکسانا نیستاااا. همون روسانا ست.). بعد تازه صداشم میکنن سانا.

آخه بگو مجبورین اسمای سخت التلفظ!(عجب کلمه ای. جز ترکیبات نوینه!!!)  انتخاب کنین که خودتونم سختیتون بگیره بیانش کنین؟

یا مثلا این یارو امیر حافظ. یه قطار اسم داره. اسمش قشنگه هاااااا. اما وقتی تصور میکنم که 1بچه توی قنداقه و وقتی میخوای صداش کنی و نازش بدی اینقدر اسمش سنگینه که باید 300کالری مصرف کنی خنده ام میگیره. 

خلاصه این که نکنین این کارا رو. زشته. حالا از ما گفتن بود.

وبلاگ تنهاترین

سلام به دوستان عزیزم.  

از کمک و همیاری همتون ممنونم و از اینکه وبلاگم رو با حضور گرمتون مزین میفرمایین سپاس گذارم.... 

جدی حرف زدن بهم نمیاد. ما بلد نیستیم با کلاس حرف بزنیم. شوما به بزرگواری خودت ببخش. لپ کلوم اینکه دستتون درد نکنه. 

غرض از مزاحمت اینکه میخواستم ازتون دعوت کنم تا به وبلاگ داداش آرمینم برین و مطلبی رو که میخواد توی کل دنیا بپیچه بخونین. خبریه که باعث شادی میشه اما راسته یا دروغ فقط خدا میدونه. البته من حرف داداشمو قبول دارما. اما... 

 به هر حال شاید خوندن اون مطلب خیلی از ما رو از خواب غفلت بیرون بیاره تا خودمون رو آماده کنیم و هی نگیم وقت زیاده. درسته که از صحت اون خبر مطمئن نیستیم اما تلنگر خوبیه واسه خیلی از ما. بخونین. ضرر نمیکنین.
یا علی

بدون شرح!....

دست شما درد نکنه

چرا زحمت کشیدین

چرا ویلا ندادین

کنار دریا ندادین... 

 بابا خوب شما که دارین مینویسین لا اقل ۱کم بیشتر بنویسین. گفتم خلاصه و کوتاه. ولی دیگه نه تا این حد!!!!!!!! ۱کم بیشتر بنویسین که آدم ۱چیزی دستگیرش بشه یه نتیجه ای بگیره... وگرنه داستان همه همینه دیگه.

ولی بازم دستتون درد نکنه.

رنگ و وارنگه اینجا

بازم سلام. 

میخواستم تا ۱مدت به طور حرفه ای فقط به بحث عشق هایی که بچه های متولد ۶۰ به بالا تجربه کردن بپردازم. اما به چند دلیل منصرف شدم. 

اول اینکه اکثرا از نوشتن داستانشون یا بخاطر بی حوصلگی و یا ترس و یا به هر دلیل دیگه ای تفره میرفتن.  

دوم اینکه دوست ندارم وبلاگم مخاطب خاص داشته باشه و میخوام واسه هر قشری جالب باشه. 

سوم اینکه بعضی از دوستان طرفداره موضوع های دیگه ای از این وبلاگ هستن و من هم نمیخوام به خواسته های اونا بی توجه باشم. 

 این داستان همچنان ادامه داره. و هر کسی که همکاری کنه ازش ممنون میشم.اما در کنارش به موضوع های قبلی وبلاگ هم میپردازم. هر چی باشه قرار نیست اینجا ۱رنگ باشه. قراره رنگ و وارنگ باشه.

توجه! توجه! ۱ خواهش کوچولو

سلام به دوستای گلم. شرمندتونم که تازگی دیر به دیر آپ میکنم. ۱کم روزه سرمو میگیره نمیتونم  زیاد پای کامپیوتر بشینم. بچه های گل و گلاب به اطلاعیه ی زیر توجه کنین لطفا: 

 

از همه ی شما ۱ خواهشی دارم. میخوام از اولین عشقتون و شکستتون بهم بگین. قسم میخورم که اسمی از کسی برده نشه. فقط میخوام که دخترا و پسرای عزیز از سرگذشت های عشقیشون واسه من و دوستان مجازی گلم بنویسن تا ۱ چیزایی دستگیر هر ۲طرف بشه.(یعنی هم دخترا و هم پسرا) این فکر وقتی به سرم زد که بعضی از مطالب وبلاگ ستایشگران رو خوندم. شما هم بخونین حتما.

 بحث کل کل و حالگیری نیستا. ولی از اینکه فقط دخترا متهم به بی وفایی بشن تعجب میکنم. و البته برعکسشم صادقه و مطلقا پسرا نالوتی نمیشن. هر ۲طرف نامردی میبینن. و نباید فقط ۱طرف رو دید که من توی وبلاگ ستایشگران این رو دیدم.  

حالا هم این پیشنهاد رو کردم که نه سیخ بسوزه نه کباب. 

نمیدونم تحویلم میگیرین یا نه. اما اگه کمکم کنین فکر میکنم همه ی ما چیزای خوبی یاد بگیریم.  

اگه گوشی واسه درد و دل شنوفتنتون میخواین بسم الله. 

اگه ار جفای روزگار دلتون گرفته همین الان شروع کنین واسه اینکه ببینیم کی دردش بزرگتره و شاید وقتی حرفای دیگرون و رنجهاشون رو بخونیم بفهمیم که رنج خودمون در مقابل بقیه خیلی کوچیکه و از خدا ممنون باشیم. 

نه سانسور داریم نه رسوا میکنیم. فقط بدون ذکر اسم همه ی داستان های زندگیتون رو میذاریم تا واسه بقیه درسی باشه یا حد اقل اینکه از نظرات اونا و هم دلیاشون بهره ببریم.  

اگه هم کسی دوست نداره داستانشو به بقیه بگه فقط بیاد و واسه من بنویسه و بگه که اجازه ی گذاشتنش توی وبلاگم رو ندارم. 

سرنوشتتون رو واسم میل کنین.  

کاره سختیه؟ ولی اگه ۱کم اراده کنین نوکرتون میشم به مولا.  اصلا لازم نیست به این فکر کنین که حرفاتون خسته کننده است یا ممکنه بقیه شما و حرفاتون رو درک نکنن یا راجع به شما بد قضاوت کننا. فقط بنویسین. هرچند کوتاه. 

میدونم اینجا زیاد طرفدار نداره. اما اگه منت سرم بذارین خوشحال میشم.  

elnazsayadrezay@yahoo.com 

منتظرم. روی منو زمین نندازین. 

قربون معرفت همتون. 

پ.ن-۱:دوستای گلم هر کودومتون که دوست دارین همینجا توی بخش نظرات میتونین داستانتون رو بذارین. البته اگه به قول ثمین جان حوصله ی میل زدن ندارین و من حتما نظرات رو تایید میکنم.  

پ.ن-۲: من حاضرم چندین ماه صبر کنم تا شما داستانتون رو بنویسین. اگه میخواین طولانی بنویسین به نظرم محبتتون شامل حال ما شده. حتی اگه شده روزی ۲-۳ خط برای من و دل خودتون بنویسین.

بابا نترسین...

هر جا پا میذاریم غم نوشته پره هااااااااا. اما حالا که میپرسیم چرا غمگین هستین همه ما رو میپیچونن. هیچکی عاشق نشده. عجب!!!!!!!!!!! 

بابا نترسین. جرمه مگه؟ همه ی ما تجربه هایی داریم بالاخره. یعنی هیچکس تا حالا دلش واسه یکی نلرزیده؟ یعنی اینکه خدا به ما احساس داده دروغه؟...

رمضان

ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد

افطار به می ، کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

با باده وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت بارور افتاد

دلخوری از شما

ای بابا. این همه اومدین اینجا. منت به سر من حقیر گذاشتین. سرتون رو با مطالب آب دو خیاریم درد آوردم.... همه به کنار. از لطف همتون و توجه تون ممنونم. اما راجع به دل نوشته ی خیانت و نجابت هیچکس جوابمو ندادهاااااااا. یادتون باشه... بازم ما خاک زیر پاتونیم. ۱ نیگا به اون پایین پایینا بندازین.

دلم نمیخواد از اینجا برم. نمی خوام. نمی خوام. نمی خوام تنها بشم. نمی خوام دلتنگ بشم. نمی خوام فراموش بشم. من به اون ایی که تو قلبم خونه ساختن نیاز دارم. خدایا تنهام نذار. دستمو بگیر. خدایا من نمی خوام بشکنم. خدایا کمکم کن. عقلم داره میره سمت قلبم. نذار بازم تصمیم اشتباه بگیرم. خدایا ۱ رحمت. فقط یکی. امیدم به توئه.

خیانت و نجابت

دو تا داستان امروز راجع به ۲تا دختر ایرانیه. واقعا موندم از این همه تفاوت توی سرنوشتها در عین حال شباهتشون به هم. به نظر شما کدوم یکی از اینا درستکار بوده و کدوم خطاکار؟ خیانت ماندانا قابل سرزنشه یا عاشق شدن و به پای عشق مردنش؟ یا اینکه دختر معتمد کرمانشاه نجابتش قابل تحسینه یا اینکه کاتب رو به خاطر نجات خودش به کشتن داد؟ من که گیج شدم!!!!!