هر جا پا میذاریم غم نوشته پره هااااااااا. اما حالا که میپرسیم چرا غمگین هستین همه ما رو میپیچونن. هیچکی عاشق نشده. عجب!!!!!!!!!!!
بابا نترسین. جرمه مگه؟ همه ی ما تجربه هایی داریم بالاخره. یعنی هیچکس تا حالا دلش واسه یکی نلرزیده؟ یعنی اینکه خدا به ما احساس داده دروغه؟...
سلام...
خوبی؟ من بهت حق میدم...
راستی میتونی بیای پیشم..همه چی میفهمی...
صلام
چه کمکی عز دصت من بر میاد؟
حمه جوره در خدمتم!
همین امشب کلی با دوست عزیزم کاوه بحث کردم سر همین مطالبی که نوشتم!
اون گفت عنوان رو عوض کن ، من کوتاه نیومدیم !
البته رضا هم کمک کرد تا کاوه رو متقاعد کردیم!
یه شام هم بهش دادیم که کامل متقاعد بشه ! :دی!!!!
اینو گفتم که هر کیو بخوام میتوم متقاعد کنم ! چه با دلیل و مدرک، چه با دیزی!!!
بی بهانه این لحظه ام تقدیمت باد.
تا بدانی احساس بهانه نمی خواهد.
اما مراقبت و رشد و حوصله آری.
آدمهایی که احساس رو در سرزمین دلشون غریبه می کنن گامی می زنن سوی رنگ بازی و وارونگی به جای رنگ و وارنگی.
دمادم سرشار از بهترین احساس ها بودن رو واست آرزو می کنم.
هستی و بودن یعنی عاشق و شیفته در دایره ی وجود گشتن.
یعنی بودن . . .
وبلاگت عالیه دختر اومدم که نگی نیومدی چه کمکی از ما ساختس