رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

تک۲خمل و یه صاحبخونه ی جدید دیگه

سلاااااااااااااام. دوستای گلم. مهمونی توی خونه ی مجازی ما خوش میگذره انشاالله؟ 

امیدوارم تا الان که راضی بوده باشین.  63.gif

همونطور که میدونین فردا اعلام نتایج میشه ووووووووووووو کلی کیف کردم که یارو (سازمان سنجش) خوب ازم حساب برد.15.gif 25r30wi.gif

 

وامااااااااااااااا....

دیدیم همه دارن یارکشی میکنن... ما موندیم تک! hanghead.gifپس:  

dancegirl2.gifتوجه، توجه!!!! 

دوست جونم (زهره) یادتونه؟ که گفته بودم بعدا باهاش بیشتر آشنا میشین؟ 

به من افتخار داد و قبول کرد که توی مدیریت اینجا کمکم کنه. حالا دیگه خیال همه جمع باشه. اینجا تعطیل نمیشه. میخوایم هر جوری هست ادامه بدیم و دوستیامون رو قطع نکنیم. 

زهره جون هم به ما ملحق شد. بهش خوش آمد میگم.6.gif 

موفق باشی زهره جان.5.gif

حرص/س/ث (همه مدلههههههه)

امااااااااااااان. فغااااااااااااااان. بابا کشتین ما رو. چرا جواب کنکور رو نمیدین ما خلاص شیم آخه 

انگاری دارن شق القمر میکنن. امتحان نهایی رو دستی صحیح میکنن اینقد طولش نمیدن. حالا خوبه اینترنت همه کاراشونو کرده هلوووو برو تو گلو. بازم اینقد ناز و کرشمه میان واسه جواب دادن. 

 الان من دقیقا اخلاقم شبیه شخصیت داخل عکس زیره دیگه....

 

 

البته شخصیت اصلی این یارو زیر موهاش گم شده. شخصیت اصلی ما رو میتونین توی عکس زیر ببینین. 

عکس توله سگ های زیبا bo2aks.com

 

 

حالا از بحث شخصیت بگذریم. گرچه واقعا اعصابم خورده و داد همه رو در آوردم با اخمام این روزا ولی حالا بقیه هم بیشتررررررررررر منو حرص حرس حرث هرص هرس هرث میدن. 

میپرسین چرا؟ میگم براتون. 

نمیپرسین چرا؟ به هر حال مهم نیست چون بازم میگم براتون.  

تا تکون میخورم بابام میاد میگه آخههههههههههه داری میری بچه؟ آخههههههههههههه گریه نکن. گریه نکن ننر خانوم. آخهههههههههههه دلت تنگ میشه؟ گریه نکن. نهههه. نههههه. 

اینقد میگه میگه میگه تا اشکم در بیاد. 

از اون طرف مامانم میاد ۱ گوشه میشینه. هر طرف میرم زل میزنه بهم منو نگاه میکنه.  

میگم چیه؟  

میگه میخوام سیر نگات کنم داری میری دیگه نمیتونم ببینمت. 

ای خداااااااااا. آخه من چی کارتون کنم؟ خودم که روانم پاکه شما هم دلمو ریش میکنین حالا؟ 

از طرفی استرس پشت استرس... صبح بیدار شدم. دیدم خیر سرم بعد از قرنی اس ام اس دارم. وای ببخشید. پیاااااام کوتاه ه ه ه ... حالا هنوز تو خواب و بیداری بودما. باز کردم دیدم نوشته: سلام الی. خوبی؟ جواب دانشگاه اومده. برق ۳ فازم پرید.  

پا شدم رفتم وصل شم. از اون جایی که فوق العاده خوش شانسم مودمم قاط زده بود هی ارور میزد. بعد از اینکه ۶ ،۷ بار ری استارت کردم وصل شدم و .......... تازه فهمیدم سر کاری بود. 

شب شد. رفتیم افطار کردیم. اومدیم با شیکم قلمبه شده گوشیمون رو دیدیم که بله. یکی از دوستام  به نام زهره خانوم گل گلاب که راجع به این مسائل با من شوخی نمیکنه چون میدونه دقیقا شخصیتم همون عکس بالایی میشه بهم اس داد که: الناز من مهمونیم. الان خبردار شدم جواب اومده. بدو برو نگاه کن. منم دارم میرم ببینم.  

خلاصه بازم دچاره سانحه ی برق گرفتگی شدم و موهام سیخ شد و پریدم. اما.... 

بازم سر کاری بود. 

بعدا کاشف به عمل اومد که یک نفر دوستمون فروغ رو سر کار گذاشته، فروغ هم زهره رو سر کار گذاشته، زهره  هم منو سر کار گذاشته، منم خودمو...   

بابا نکنین. زشته. عیبه. مرزضزضزضزضزضزضزضزض دارین خو مگه؟ اعصاب من الان واسه خودش ضیعف هست. دیگه چرا بقیه قلقلکش میدن آخه؟ 

حرف ۳۰ یا ۳۰ : خبر م...تون زودتر این نتایج لعنتی رو بگین خلاصمون کنین دیگه. 

عقده ایاااااا.(کسی منو شناسایی نکرد که؟)

 

پ.ن: با این دوستم زهره احتمالا در آینده ای نه چندان دور بیشتر آشنا میشین. 

وکیل خیّر

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است.

پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید ...

وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

داستان مامان زرنگگگگگگگ!!!

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام ویکی زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.

او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت:من میدانم که شما چه فکری میکنید، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی هستیم.

حدود یک هفته بعد ‎ ویکی، به مسعود گفت: از وقتی که مادرت از اینجا رفته، ظرف نقره ای من گم شده، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟

مسعود جواب داد: خب، من به مادرم شک ندارم، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد.

او در ایمیل خود نوشت:

مادر عزیزم ، من نمی گم که شما ظرف نقره را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید، اما در هر صورت واقعیت این است که آن ظرف از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده.

‎با عشق ، مسعود


روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود:

پسر عزیزم، من نمی گم تو با ویکی رابطه داری و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری. اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید، حتما تا الان ظرف را پیدا کرده بود.

غول چراغ جادو

 

 روزی روزگاری پیرزن فقیری توی زباله‌ها دنبال چیزی برای خوردن می‌گشت که چشمش به یک چراغ قدیمی افتاد. آن را برداشت و رویش دست کشید. می‌خواست ببیند اگر ارزش داشته باشد، آن را ببرد و بفروشد.

در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد.
پیرزن چراغ را پرت کرد؛ با ترس و تعجب عقب‌عقب رفت و دید که چند قدم آن طرف‌تر، یک غول بزرگ ظاهر شد. غول فوری تعظیم کرد و گفت: «نترس پیرزن! من غول مهربان چراغ جادو هستم. مگر قصه‌های جورواجوری را که برایم ساخته‌اند،‌ نشنیده‌ای؟ حالا یک آرزو کن تا آن را در یک چشم به هم زدن برایت برآورده کنم. امّا یادت باشد که فقط یک آرزو!"
پیرزن که به خاطر این خوش‌اقبالی توی پوستش نمی‌گنجید،‌ از جا پرید و با خوش‌حالی گفت‌: "الهی فدات بشم مادر"!
امّا هنوز جمله ی بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد.

... و مرگ او درس عبرتی شد برای آن‌ها که زیادی تعارف می‌کنند!

دریا دل

روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که درسی اموزنده به او بیاموزد


راهب فکری کرد و به شاگردش گفت :
برو یک کیسه ده کیلویی نمک بیاور

شاگرد رفت و ساعتی بعد کیسه نمک را اورد راهب یک قاشق نمک را داخل لیوان ابی ریخت و به شاگردش گفت ( ان را تا ته بخور )

شاگرد اطاعت کرد اما همین که یک جرعه را نوشید لیوان را پس زد و گفت :
استاد خیلی شور بود راهب سری تکان داد و شاگرد را با خود به کنار دریا برد
و کیسه نمک را در دریا خالی کرد و سپس یک لیوان از اب دریا را را به شاگردش داد و گفت بخور


شاگرد اطاعت کرد و لیوان اب را سر کشید راهب پرسید چه مزه ای است ؟

شاگرد سری تکان داد و گفت : ( کمی شور بود اما قابل تحمل )
راهب سری تکان داد و گفت :


( رنجها و سختیهایی که انسان در زندگی تحمل میکند همچون نمک است
اگر دلت به اندازه یک لیوان باشد با یک قاشق نمک از پا در می ایی
اما اگر دلت دریا باشد یک کیسه نمک هم تو را از پا در نمی اورد . )  
 
 

عکس های  ساحل های زیبا - www.bia2pix.ir

شعر فروغ فرخزاد

 
همه هستی من آیه تاریکی است

که ترا در خود تکرار کنان

به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد


من در این آیه ترا آه کشیدم آه

من در این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم



×××



زندگی شاید

یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد

زندگی شاید

ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد

زندگی شاید طفلی است که از مدرسه برمی گردد



زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو هم آغوشی

یا عبور گیج رهگذری باشد

که کلاه از سر بر می دارد

و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید (( صبح به خیر))



زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد

و در این حسی است

که من آنرا به ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه یک تنهائیست

دل من

که به اندازه یک عشقست

به بهانه های سادة خوشبختی خود مینگرد

به زوال زیبای گلها در گلدان

به نهالی که تو در باغچة خانه مان کاشته ای

و به آواز قناری

که به اندازه یک پنجره می خواند



آه...

سهم من اینست

سهم من اینست

سهم من،

آسمانیست که آویختن پرده ای آنرا از من میگیرد

سهم من پایین رفتن از یک پله متروکست

و به چیزی در پوسیدگی و غربت و اصل گشتن

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست

و در اندوه صدائی جان دادن که به من میگوید:

((دستهایت را

دوست میدارم))



دستهایم را در باغچه میکارم

سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم

و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم

تخم خواهند گذاشت



گوشواری به دو گوشم میآویزم

از دو گیلاس سرخ همزاد

و به ناخن هایم برگ گل کوکب میچسبانم

کوچه ای هست که در آنجا

پسرانی که به من عاشق بودند، هنوز

با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر

به تبسم های معصوم دخترکی میاندیشند که یک شب او را

باد با خود برد



کوچه ای هست که قلب من آنرا

از محله های کودکیم دزدیده ست



سفر حجمی در خط زمان

و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن

حجمی از تصویری آگاه

که ز مهمانی یک آینه بر میگردد



و بدینسانست

که کسی میمیرد

و کسی میماند



×××



هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال میریزد،

مرواریدی صید نخواهد کرد.



من

پری گوچک غمگینی را

میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نیلبک چوبین

مینوازد آرام، آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه میمیرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.

کیک ساده

مواد لازم: 

 آرد 1.5 لیوان  

وانیل 1 قاشق چایخوری سر صاف  

See full size image

 تخم مرغ 3 عدد 

 پکینگ پودر 1 قاشق چایخوری  

پودر قند یا شکر 1 لیوان  

شیر 0.5 لیوان 

 روغن مایع 0.5 لیوان 

 طرز تهیه: 

 تخم مرغها را با پودر قند مخلوط کرده، آنقدر می زنیم تا حالت کرم رنگ شود. بعد روغن یا کره آب شده را افزوده، شیر را هم اضافه می کنیم. آرد، پکینگ پودر و وانیل را با هم مخلوط کرده و به مواد بالا اضافه می کنیم. یادتان باشد که در این مرحله از همزن برقی استفاده نشود. کف قالب کیک را چرب کرده و آرد می پاشیم. فر را از قبل داغ می کنیم. روی حرارت متوسط (170 درجه سانتیگراد) به مدت 40 الی 45 دقیقه در طبقه وسط فر قرار می دهیم. یادتان باشد در 20 دقیقه اول نباید درب فر باز شود. بعد از آن یک خلال دندان یا چنگال در کیک می زنیم اگر کیک به چنگال نچسبد، آماده است. اگر چسبید، گوشه فر گذاشته تا در حرارت مستقیم نباشد. اگر روی کیک سفید بود در گرمخانه می گذاریم. کیک را داغ داغ برش نزنید. این کیک چون روغن دارد برای نگهداری آن در یخچال قرار ندهید و در ظرف درداری بگذارید.

گلاب

  

 

میدونید چرا توی مراسم عزا گلاب زیاد استفاده میشه؟ چرا واسه عزادارا گلاب میریزند روی لباس و بدن عزادارها؟ چرا توی مراسم عروسی این گلاب استفاده نمیشه؟ چرا وقتی شاد هستیم کسی دست به گلاب نمیزنه؟شب اگه فکرای بد توی کله ات میاد! اگه هی اینور و اونور میشی نمیتونی بخوابی کافیه یک پارچه سفید برداری و روش گلاب بریزی و بگذاری زیر سرت.تا صبح مثل یک دسته گل میتونی بخوابی.

نسخه دوم هم پیشنهاد میکنم یک لیوان بردارید و یک چهارم آن را عسل بریزید و دو سوم آب گرم (زیر 75 درجه ) و کمی گلاب.قبل از خواب این شربت را صرف کنید ببینید چه حالی میده واسه خواب.

به خاط اینکه گلاب غم زدا است.ترشح ئیدروفین و اندروفین را در مغز متعادل میکنه و احساس ارامش و آسودگی به آدم میده.

یکی از مهمترین کاربردهای گلاب مواظبت از پوسته. مخصوصا برای پوست های خشک و حساس مناسبه. تازه میشه از گلاب به عنوان پاک کننده پوست هم استفاده کرد. به جای مواد شیمیایی. به پوست طراوت و تازگی میده. میدونین چه جوری؟ کافیه بعد از حمام که منافذ پوست بازه گلاب رو به پوست صورتتون بمالین. اینطوری باعث افزایش جریان خون و شادابی پوست میشه. اگه این کار رو پیوسته ادامه بدین دیگه لازم نیست برین پوست صورتتون رو توی میانسالی بکشین!!!!

گلاب واسه مو هم مفیده.چون خاصیت ضدعفونی کردن و هیدراته بودن داره.

۱چیز جالب دیگه. دوست دارین جوشای صورتتون خوب شه؟گلاب رو با جوش شیرین مخلوط کنین تا ۱ خمیر بدست بیاد. بعد مدت ۱ساعت روی جوشاتون بذارین. اگه وقت خواب اینکارو بکنین و تا صبح بمونه که چه بهتر.

گلاب واسه شست و شو و  ضد عفونی چشم هم مناسبه. واسه رفع خستگی و درد چشم هم میتونین ۱کم گلاب به پشت پلکتون بمالین.

گلاب برای بیماری های گوارشی مثل نفخ،دل بهم خوردگی و اسهال و همچنین دردهای رماتیسمی مفیده.

از بخوره گلاب میشه واسه درمان گلودرد و بیماری های تنفسی استفاده کرد.

گلاب قلب و معده رو تقویت میکنه. اضطراب رو از دل دور میکنه.برای گرمازدگی گلاب با یخ داروی خوبیه.

گلاب نوشیدنی مناسبی واسه کساییه که خونریزی سینه و گلو دارن.


آهای تهرانی ها!!!!!!!!!!! از سر و صدا و هوای آلود ه سر درد گرفتین؟ نوشیدن و بو کردن گلاب باعث برطرف شدن سردردتون میشه. 

138901281457_IM_0008371052