رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

رنگ و وارنگه اینجا

ناخنک بزن. وبلاگم خوشمزه است

روش های درس خواندن پسر ها و دختر ها

دخترها: بعضی از اونا واقاً می خونن حالا چی می خونن خدا میدونه ولی واسه اینکه تابستون راحت باشن و به بهانه کلاس سنتور , نقاشی , و با دوست پسر عزیزش برن عشقو صفاو... به دلیل مسایل غیر اخلاقی ادامشو نمی نویسم وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارن . عادت دارن زیر مطالب کتاب خط بکشن که بعدا بخونن بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونن کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...( پیشه همون پسره که با هم رفتن ددر) یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنن خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنن یه سری هم به دلیل اینکه دوست پسر ندارن و انگیزه ای برای دودر کردن کلاسا ندارن مجبورن خر بزنن تا برن دانشگاه (اخه شنیدن تو دانشگاه دوست پسر فراوونه) 

 و اما پسر ها: یا درس نمی خونن یا وقتی می خوان بخونن باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ... یه کم که درس خونن یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شن و به یه چیزی فکر می کنن بعد انگار که درس خوندن بلند میشن میرن استراحت می کنن بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرد میشینن فکر می کنن . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنن یه کم براندازش میکنن وزنش می کنن استخاره می کنن برای خودشون تقسیمش می کنن میگن تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنن . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارن برن بخونن ولی چون می دونن فردا امتحان دارن پا میشن میرن سر کتابشون. همینجور که می خونن هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنن(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنن. فقط موقع درس خوندن فکر میکنن.) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینن خیلی دیر شده .دوباره میرن درس بخونن این بار می خونن یه چیزایی هم یاد میگیرن ولی چیزایی که یاد نمی گیرن را میذارن که فردا از دوستاشون بپرسن یه کم به معلمشون فحش میدن می گن اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسن کتاب را تموم کنن فردا میرن میبینن که دوستاشون یه چیزایی می گن که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خورد میشه اونایی هم که خونده بودن یادشون میره. 

 به همین سادگی...

ماجراهای غضنفر

نغضنفر تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، غضنفر میگه: بچه ها در برین صاحابش اومد  

 

۸یه روز غضنفر داشته از جلوی یه دختره رد میشده.با سر میخوره زمین.برا ی اینکه کم نیاره به دختره میگه حرکتو داشتی؟  

 

هبه غضنفر میگن لپ لپ می‌خری؟
میگه: آره! میگن حالا جایزه هم توش داره؟
میگه فکر نمی‌کنم، ‌من لپ لپ رو واسه کیفیتش می‌خرم!!! 

 

لغضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حرکت کن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!   

 

ل غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین!!! 

 

لغضنفر زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟  غضنفر 

میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم  

 

لغضنفر سرش رو می کنه داخل حجرالاسود  بوس کنه ، سرش گیر می کنه
میگه غلط کردم دیگه گناه نمیکنم ، خدایا منو نخور!!!     

 

لغضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!  

 

لبه غضنفر میگن : سگتون بچه ی ما را گاز گرفته . میگه : اولا سگ ما گاز نمیگیره . دوما سگ ما همیشه بسته است . سوما ما سگ نداریم !

چند تا جمله ی قشنگ

خوشبختی یافتنی نیست ، ساختنی است . . .

 

  

کلمه جادویی که شما را به همه آرزو هایتان میرساند

خ-و-ا-س-ت-ن

 

 

انسان برای موفقیت به دنیا میآید ، نه برای شکست . . .

 

 

مطمئن ترین اصل در طول زندگی ، خود سازی است ، نه اصلاح دیگران . . .

 

 

اشک های دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی کردن از بزرگترین خوشبختی هاست . . .

 

 

افسوس که جوانی المثنی ندارد . . . 

  تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ، تنها یکی کلمه است

((میگذرد))

 

 

بزرگ ترین اقیاوس جهان (آرام) است ، پس آرام باش تا (بزرگ) باشی . . .

 

 

عشق مانند آسمان است ، گاهی صاف است و شاد ، گاهی غمگین است و بارانی . . .

 

 

خدایا ، چه گم کرد آنکه تو را یافت ، و چه یافت آنکه تو را گم کرد  . . .

 

 

هرگز چشمانت را برای کسی که معنی چشمانت را نمیفهمد گریان نکن . . .

 

 

به هنگام خشم ، بردبار

موقع ترس ، شکیبا

و در راه کسب آهسته باش . . .

طنز فرشته و هیزم شکن

روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. (هههههههه هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ " آره " هیزم شکن فریاد زد فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز " نه" میگفتم تو میرفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره . اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره 

نتیجه ی اخلاقی: هروقت ۱مرد دوروغ بگه زود قضاوت نکنین. حتما ۱دلیل شرافتمندانه داره..... 

تست بسیار جالب : این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود

هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته بشرطی که تقلب نکنید!فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر اینصورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ایکاش تقلب نمی کردید!این بازی نتیجهای شاید خنده دار و در عین حال…

شگفت انگیزی خواهد داشت!

ادامه مطلب ...

به کجا چنین شتابان!

سیر تکاملی دختر خانم ها در طول تاریخ

حتما شنیدید ی چند وقتیه صداوسیما و مجلس دارن مسله بد حجابی رو رسیدگی میکنن خوب ما هم به دنبال تاریخچه این بد حجابی رفتیم و دیدیم در آینده کار به جاهی باریک میکشه

سال 1230 : مرد:دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…..

زن:آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید!نا محرم که تو خونمون نبود.حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!!

مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمی شه باید بکشمش….

بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه.

سال 1280:مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟

می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی. تو غلط می کنی. تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها!

مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت…

بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه

سال1330:مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کٍونم…

زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کٍونی…

بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه

سال1380:مرد: کجا؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار ها که خیلی کم پارچه اسراف می کنن!) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. چی کار به کارش داری. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره…

سال1400:زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه، بسشه دیگه مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو می بخشه !!

 

 

این مسله فقط از دید طنز بیان شده  نتیجه گیری به عهده خواننده