هضم و جذب مواد غذایی به طور خودکار توسط دستگاه گوارش انجام می شود.و هر کدام مراحل خود را دارد.ابتدا قندهای ساده و سپس قندهای مرکب و سپس پروتئین ها و از همه دیر تر چربی ها هضم میشوتد.
- برای سرخ کردن غذا معمولا از روغن زیاد استفاده می شود که عوارض ناگواری دارد.
به هنگام سرخ کردن، درجه حرارت غذا بالاتر از حرارت جوش می رسد و در چنین درجاتی بعضی مواد مغذی موجود در غذا به مقدار زیادی کاهش می یابند؛ لذا سعی کنید حتی الامکان از سرخ کردن غذا خودداری کنید و در صورت تمایل زیاد به مصرف مواد سرخ کرده، به تفت دادن مختصر موادغذایی با روغن خیلی کم بسنده کنید. روغنی که برای تفت دادن استفاده می شود، باید از نوع روغن های مایع مخصوص سرخ کردن باشد.
درجات حرارت بالا، اثرات نامطلوبی بر هضم موادغذایی برجای می گذارد و هضم مواد خوراکی را مشکل تر می کند. بنابراین غذاهای سرخ شده هضم مشکل تری نسبت به سایر غذاهای پخته دارند و هر چه مدت زمان سرخ کردن طولانی تر باشد، اثرات نامطلوب آن روی هضم غذا بیشتر خواهد بود. همچنین مصرف روغن زیاد اثرات نامناسب و خطرناکی بر سلامت انسان دارد.
- یکی از عادات غلطی که امروزه به علت ماشینی شدن زندگی و صنعتی شدن بسیاری از کشورها، در بین جوامع مختلف رایج است، تند غذاخوردن و خوب نجویدن غذاست.
در زندگی ماشینی امروزی، به خصوص در شهرهای بزرگ و پرجمعیت، به علت اشتغال و گرفتاری زیاد، افراد زمان کافی به صرف غذا اختصاص نمی دهند و معمولاً غذای خود را با شتاب و عجله و در فرصتی محدود مصرف می کنند. این امر موجب می شود که آنان نتوانند غذا را با آرامش و به طور کامل بجوند و میل کنند و این مسئله چنانچه ادامه یابد، منجر به عادت تند غذاخوردن و خوب نجویدن غذا می شود. شتاب زدگی به هنگام صرف غذا و خوب نجویدن آن، اشکالاتی برای سلامت انسان در بردارد.
قبل از شرح اشکالات فوق، بهتر است به نقش جویدن در هضم و جذب موادغذایی اشاره ای داشته باشیم....
ای بابا. این همه اومدین اینجا. منت به سر من حقیر گذاشتین. سرتون رو با مطالب آب دو خیاریم درد آوردم.... همه به کنار. از لطف همتون و توجه تون ممنونم. اما راجع به دل نوشته ی خیانت و نجابت هیچکس جوابمو ندادهاااااااا. یادتون باشه... بازم ما خاک زیر پاتونیم. ۱ نیگا به اون پایین پایینا بندازین.
. . . اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود میآید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواستههایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالیتر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانهای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمیانگیزانند و به ما لذت و سرور میبخشند.
لوکوربوزیه (Le Corbusier)
دلم نمیخواد از اینجا برم. نمی خوام. نمی خوام. نمی خوام تنها بشم. نمی خوام دلتنگ بشم. نمی خوام فراموش بشم. من به اون ایی که تو قلبم خونه ساختن نیاز دارم. خدایا تنهام نذار. دستمو بگیر. خدایا من نمی خوام بشکنم. خدایا کمکم کن. عقلم داره میره سمت قلبم. نذار بازم تصمیم اشتباه بگیرم. خدایا ۱ رحمت. فقط یکی. امیدم به توئه.
لحظه دیدار نزدیک است .
باز من دیوانه ام، مستم .
باز می لرزد، دلم، دستم .
باز گویی در جهان دیگری هستم .
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ !
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل !
- ای نخورده مست -
لحظه دیدار نزدیک است .
مهدی اخوان ثالث
دو تا داستان امروز راجع به ۲تا دختر ایرانیه. واقعا موندم از این همه تفاوت توی سرنوشتها در عین حال شباهتشون به هم. به نظر شما کدوم یکی از اینا درستکار بوده و کدوم خطاکار؟ خیانت ماندانا قابل سرزنشه یا عاشق شدن و به پای عشق مردنش؟ یا اینکه دختر معتمد کرمانشاه نجابتش قابل تحسینه یا اینکه کاتب رو به خاطر نجات خودش به کشتن داد؟ من که گیج شدم!!!!!
ماندانا دخـتر زیبا و بلند قـد و خوش اندام بود و با چشـم های دشـت و سـیاه، گیسـوان بلند، صدای دلکش و آرزوها بزرگ در قصر بزرگ هـیرتا وارد شـد. هـیرتا بیشـتر اوقات خودرا به سـرکشی املاک دور دسـت خود و شـکار می گذزانید و کمتر به دلخوشی ماندانای جوان و زیبا می پرداخـت. روزها و هـفـته های اول به ماندانا بد نگذشـت. ولی پس از چندی زندگی برای ماندانا دوزخی شـد و کاخ بزرگ و با شـکوه هـیرتا برای او زندانی شـد بود، هـیرتا جوان نبود و بیش از دو برابر سـن ماندانا داشـت....
ادامه مطلب ...