
قرنها پیش سردار متجاوز مغول ده سال بود که حاکم نظامی کرمانشاه شده و در این مدت مدام چشم چرانی می کرد و پی عیش و نوش بود.
برای چندمین بار عاشق گشته و بی قرار دختر یکی از معتمدین کرمانشاه شده بود پس از چند روز خودخوری بلاخره اختیار از کف بداد و به خانه آن آدم آبرومند یورش برده و گیسوی دختر را در چنگال گرفته و بر زمین می کشید .
تیغ شمشیر در زیر گلوی خانواده دختر بود پس کسی حتی نمی توانست التماس و خواهش کند چون دختر را به قلعه سیاه خویش برد کنیزکان دخترک را احاطه کردند دستی بر سر رویش کشیده آرایشش کرده و به اتاقی فرستادند که آن مرد نانجیب انتظارش را می کشید . دخترک دیگر چه امیدی می توانست داشته باشد ، چون مرغ اسیری در چنگال اژدها . گلویش پر از بغض بود و چشمانی مضطرب . با خود گفت خودم را می کشم تا از این ننگ خلاصی یابم . اما ناگهان فکری به سرش زد و به سردار گفت من آماده ام تا تو را امشب از خویش راضی کنم اما پیش از آن باید از پدرم اجازه بخواهم و چون پدرم در خانه اسیر است بگویید کاتب بیاید تا بگویم نامه ی برای پدرم نوشته و از او برای همیشه خداحافظی کنم . سردار کاتب را خواست کاتب جوانی زشت رو و مغول که تازه نوشتن را آموخته بود.
نامه نوشتن را آغاز نمود سردار چون از آن دو دور شد ، دختر به کاتب گفت : تو جوان برازنده و فوق العاده زیبایی هستی جوانک بر خود لرزید و دختر گفت سیمای تو همان سیمایی مردی است که من قبلا در خواب دیده بودم جوانک سکوت کرده و سرخ شده بود دخترک باز گفت تو تا به امشب کجا بودی که من خودم را فدایت کنم .
قلم در دست کاتب می لرزید ! پریزادی بی مانند و خوشبو را می دید که او را چنین وصف می کند به دختر گفت : اما من اینجا یک کاتب هستم و شما همسر حاکم !
دختر با کرشمه خاصی گفت فرمانروای من تویی ! اگر او را از پا درآوری !!
کاتب نگاهی به چشمان زیبای دختر افکند و دل از دست بداد ، دختر گفت اگر سردار به من دست زد دیگر عشق و مهری از من نخواهی دید کاتب از شدت هیجان سرخ شده بود مرکب از دستش افتاد بر زمین از صدای آن حاکم باز آمده و گفت بس است نامه را بردار و برو . حاکم دست بر شانه دخترک نهاده و به او گفت بلند شو برویم چون کاتب دست حاکم را بر شانه دختر بدید قرار از کف بداد و تیغ تیز کردن قلم خویش را بیرون کشید از پشت بر گردن حاکم کشید چون فریاد مرگ حاکم به آسمان کشیده شد محافظین به درون اتاق ریخته و در دم کاتب تیغ بدست را کشتند . دخترک گریه می کرد نگهبانان با احترام به او گفتند شما از اینجا بروید چند روز بعد سردار جدیدی به کرمانشاه وارد شد مستخدمین و زنان سردار قبلی اجازه خروج از آن اسارتکده مجلل را پیدا نمودند و آن دختر نجیب توانست بار دیگر به خانه پدری پا گذارد .
اندیشمند و متفکر برجسته ایرانی " ارد بزرگ " می گوید : (( نوازش و دلربایی زیاد ، پیشاپیش بستر مرگ را فراهم کند ))
گوشت چرخکرده 250گرم
ذرت پخته شده یا کنسرو ذرت 200 گرم
گشنیز ساطوریشده 150 گرم
پیازچه ساطوری شده 100 گرم
آرد نان یک قاشق غذاخوری
روغن، نمک، فلفل و زردچوبه به میزان لازم
تخممرغ دو عدد
کتلت ذرت با پیازچه
طرز تهیه
گوشت چرخکرده را با ذرت، گشنیز، پیازچه، نمک، فلفل، زردچوبه، تخممرغ و آرد نان خوب مخلوط میکنیم تا مواد یک دست شوند. سپس روغن را روی حرارت کم، گذاشته و از مایه کتلت یک قاشق برداشته و در تابه میریزیم (حرارت را متوسط میکنیم.) بعد از این که دو طرف آن سرخ شد میتوانیم کتلت را سرو کنیم.
انگور میوهای است بهشتی که شامل ویتامینهای آ، ب، و ث میباشد هم چنین دارای مقداری منیزیم، کلسیم، آهن، فسفر، پتاسیم و آلبومین است. امروزه در طب درمانهای طبیعی (نتروپت), از رژیمهای مختلف انگور استفاده میکنند. همچنین این میوه را برای درمان بیماریهای یبوست، عوارض رماتیسم، کمخونی و حتی پیشگیری از سرطان سودمند میدانند.
انگور هم لاغر کننده است و هم چاق کننده بدین گونه که اگر انگور را از صبح تا ظهر خالی میل کنید لاغر کننده است و اگر آن را همراه با غذا میل کنید چاق کننده است. توجه داشته باشید وقتی انگور میل میکنید پشت آن آب سرد ننوشید و یا میوههای خشک مانند برگه هلو و غیره را با انگور و آب میل نکنید، زیرا دچار دل درد میشوید.
یکی از خواص انگور، صاف کننده و مولد خون بودن آن است. انگور قند خون را نیز تنظیم میکند. به علاوه انگور قرمز برای تصفیه خون و خون سازی از انگور سبز هم بهتر است. البته افرادی که قند خون پایین دارند میتوانند از انگور بهره زیادی ببرند. بنابراین سعی کنید همیشه انگور داشته باشید و چند بار در روز از آن میل کنید.
انگور یکی از میوههای ضد سرطان شناخته شده است و این به خاطر خواص ضد عفونی کنندگی آن است. افرادی که در دوره نقاهت یک بیماری هستند و یا ضعف عمومیبدن دارند و در نتیجه قدرت دفاعی بدن آنها کم شده است، سعی کنند از انگور، هویچ، سیب و هلو، به مقدار زیادی استفاده کنند. البته می توانند این میوهها را با هم در آب میوهگیری ریخته و آب میوه حاصل شده را جرعه جرعه در طول روز بنوشند.
خوب است بدانید انگور پتاسیم زیادی دارد که به جبران ضعف بدن کمک میکند و در کنترل فشارخون موثر است. انگور و سیب هر دو میوههای بهشتی هستند که افراد مبتلا به ناراحتیهای قلب و اعصاب میتوانند آب آن را نیز در طی روز بنوشند.
انگور برای سلامتی قلب، ریه و کلیه نافع است و به علت داشتن املاح و مواد سلولزی، ملین و مدر بوده و برای مبتلایان به اوره بالای خون (نقرس) مناسب و سازگار است. این نکته را هم بدانید یبوست که عوارض آن بیاشتهایی، نفخ، سردرد، تشنگی مفرط و بدبویی دهان است با خوردن آب انگور تازه برطرف میشود. خود انگور در درمان یبوست و التهاب معده و روده ها و شیره انگور خاصیت ملین دارد.برگ آن مقوی و قابض و دم کرده آن مدر است . آبغوره اش در رفع اورام مخاط لثه و دهان و سرکه حاصله از تخمیر دانه انگور در تسکین خارش پوست و جلوگیری از خونریزی ها بکار میرود و دانه های خشک آن صفرا و بلغم را دفع و پی را محکم کرده خستگی را رفع و حالت انبساط بوجود میاورد در همه حال انگور و برگ و شیره و دانه های خشک شده و دانه های نارس (غوره ) و دانه تخمیر شده (سرکه ) مصرف غذائی دارند .
کشمش: کشمش تقویت کننده بدن است و اگر آن را مانند چای دم کنید و بنوشید، برای نرم کردن سینه و درد گلو مفید است.
غوره: غوره برای افراد مبتلا به چربی خون بسیار مفید بوده و ضد عفونی کننده بدن نیز هست. هم چنین اگر با سالاد میل شود برای لاغر کردن سودمند است. سعی کنید غوره خالی را نخورید چون روی معده اثر سوء میگذارد.
همچنین خانمهای باردار از خوردن غوره زیاد خودداری کنند، چون غوره مدر است و امکان دارد موجب سقط جنین شود.
سراپا ساحری داری تو با چشمان جادویی
طلسمم کرده ای. آری. تو با چشمان جادویی
کشیدی پرده ی پلک از تصویری خیال انگیز
نمودی پرده برداری تو با چشمان جادویی
شنیدم بی خیالی. چون اگر حتی بمیرم من
بر ابرو خم نمی آری تو با چشمان جادویی
اجازه میدهی آیا شریک گریه ات باشم؟
بگو با یا علی آری تو با چشمان جادویی
علی صیاد رضایی
لیمو ترش بعلت داشتن خواص اسیدی ضد عفونی کننده قوی است . حتی اگر در مسافرتها به آب آشامیدنی مشکوک هستید و می ترسید از آن بنوشید کافی است چند قطره آب لیمو ترش را در آن بریزید . آب ر ا کاملا استرلیزه کرده و میکربهای موجود در آب را از بین می برد
کسانیکه می خواهند خود را لاغر کنند اگر صبح ناشتا آب لیمو ترش را با یک لیوان آب مخلوط کنند و مقدر کمی عسل بآن اضافه نمایند و آنرا بنوشند تا ظهر گرسنه نخواهند شد و بدین ترتیب از شر چربیهای اضافی راحت خواهند شد .
بهترین کلسیم آن است که از پوست تخم مرغ و آب لیمو تهیه می کنند . برای تهیه کلسیم طبیعی یک تخم مرغ را تمیز شسته و در یک لیوان بگذارید و روی آن آّ یک لیمو ترش را بریزید و آنرا مدت دو سه ساعت در جای خنکی بگذارید سپس تخم مرغ را در آورده و آب لیمو را که دارای مقدار زیادی کلسیم است می توانید روی سالاد ریخته و یا با عسل یا شکر شیرین کرده بنوشید از تخم مرغ هم که پوست آن نرم شده می توانید هنوز استفاده کنید .
برای گلو درد بهترین دارو لیمو ترش است . یک قاشق چایخوری آب لیمو ترش را در آب نیم گرم بریزید و با آن غرغره کنید ورم گلو و گلو درد را بر طرف خواهد کرد .
برای گرفتگی بینی و زکام کافی است چند قطرع آب لیمو را با یک قاشق چایخوری آب مخلوط کرده و در بینی بچکانید . برای رفع ورم معده و روده باید یک لیمو ترش را با پوست و هسته له کنید و آنرا با یک لیوان آب سرد و یک قاشق عسل مخلوط کده و بمدت یک ساعت قبل از خواب نوشید .
برای جلوگیری از خونریزی بینی کافی است که یک تکه پنبه را آغشته به آ ب لیمو کرده و در سوراخ بینی بگذارید خون دماغ را برطرف خواهد کرد .
اگر در صورت شما لکه و جوش قرمز رنگ وجود دارد درمان آن با آب لیمو و نمک است . بدین ترتیب که در مقداری آب لیمو نمک بزنید و آنرا با پنبه روی صورت خود بمالید لکه ها و جوشها را برطرف می کند .
بهترین دارو برای پوست دست شما مخلوط گلیسیرین و آ ب لیمو است . آب لیمو و گلیسرین را به نسبت مساوی مخلوط کنید و بدستهای خود مبالید ببینید که چقدر پوست دستها صاف می شود . در زمستان برای جلوگیری از سرما زدگی دستهای خود را با آ ب لیمو ماساژ دهید . خوردن آب لیمو سنگهای کلیه را نیز دفع می کند.
سوشی یک غذای ژاپنی است که در آن از جلبک دریایی استفاده می شود.
ولی می توان به جای جلبک از برگ مو استفاده کرد.
مواد لازم
آب : 3 استکان
سرکه: 1/3 استکان
شکر: 1/3 استکان
نمک : 3 قاشق چایخوری
جلبک دریایی یا برگ مو: 4 تکه20×20 و 4تکه 4×20
مواد لازم داخل رل:
اسفناج: 4 پر
ران گوساله: 100 گرم
شکر: 2 قاشق سوپخوری
تخم مرغ: 2 عدد
زنجبیل رنده شده: 60 گرم
نمک: 1 قاشق چایخوری
طرز تهیه:
سرکه و شکرو نمک را با همزن خوب به هم می زنیم تا تبدیل به سس شودکه همراه غذا خورده می شود. برنج را همراه نمک و آب بصورت صافی درست می کنیم پس از دم کشیدن می گذاریم تا مقداری خنک شود.گوشت گوساله را پخته و به صورت نوارهایی باریک برش می زنیم. تخم مرغ ها را پخته و پوست می کنیم.
اسفناج ها را در مقداری آب و نمک می پزیم. یک تکه حصیر بامبو را باز می کنیم.(استفاده از حصیر برای بهتر لوله شدن جلبک دریایی است).نوار باریک4×02 سانتیمتری را در وسط جلبک دریایی02×02 از بالا به پایین باز می کنیم. این کار برای محکم تر شدن کمر جلبک است که در هنگام لوله کردن از وسط ترک نخورد. یک لایه برنج روی جلبک یا برگ مو ریخته بطوری که بالا و پایین آن حداقل 4 سانتیمتر خالی باشد.
برنج باید یکدست و به قطر یک سانتیمتر پهن شود اکنون با انگشت از راست به چپ یک سانتیمتر از برنج را با دست خالی می کنیم این خط در جهت عکس نوار جبلک است سپس یک لایه گوشت و یک لایه اسفناج و یا لایه نازک کدو را در محل خالی قرار می دهیم وبه آرامی از طرف نوار جلبک دریایی4 سانتیمتری جلبک را لوله می کنیم. پس از لوله کردن،جلبک را 4 سانتیمتر با چاقوی تیز برش می زنیم. غذا آماده سرو است.
در یکی از روستـاهای ایتالیـا، پسر بچه شـروری بود که دیگران را با سخنـان زشتش خیلی ناراحت می کرد.
روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از این میخها را به دیوار انبار بکوب.
روز اول، پسرک بیست میخ به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد ، کم کند. پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد.
یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرت خواهی کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون بیاورد.
روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت: بابا، امروز تمام میخها را از دیوار بیرون آوردم!
پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند، پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی. اما به سوراخهای دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی می شوی و با حرفهایت دیگران را می رنجانی، آن حرفها هم چنین آثاری بر انسانها می گذارند. تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری، اما هـزاران بـار عذرخواهـی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند.
آن روز صبح یک دسته صورتحساب تازه رسیده بود . نامه شرکت بیمه ، از لغو شدن قرارداد هایشان خبر می داد.
زن آه کشید و با نگرانی از جا برخاست تا شوهرش را در جریان بگذارد. آشپزخانه بوی گاز می داد.
روی میز کار شوهرش نامه ای پیدار کرد .
«...پول بیمه عمر من برای زندگی تو و بچه ها کافی خواهد بود...»
نوشته Monica Ware