توی کشورهای اروپایی ماست میوه ای بیشتر از ماست معمولی مصرف میشه بخصوص سر صبحانه .
شاه توت یا توتفرنگی یک پیمانه
هلو و زردآلو از هر کدام دو عدد
ماست کمچرب یک پیمانه
عسل سه قاشق سوپخوری
طرز تهیه
ابتدا شاهتوت یا توتفرنگی را با هلو و زردآلوی که هسته آن را جدا کردهاید درون مخلوطکن ریخته سپس این مخلوط که مثل پوره شده با ماست و عسل مخلوط کنید و مدت سه تا چهار ساعت در فریزر قرار دهید پس از اینکه مواد بسته شد، از فریزر در آورده و با مخلوطکن یا همزن بزنید تا یکدست شود میتوانید این دسر را همینطوری میل کرده یا 24 ساعت در فریزر قرار داده تا به صورت یخ در بیاید و با تکههای میوه تزئین کرده و میل کنید.
گاهی از شیره خرما یا انگور و خود انگور هم برای شیرین کردنش استفاده میشه و کمی هم یخ میریزیم بعد میکس میکنیم و یا از میوه فریز شده استفاده میکنیم مثل توت ها(فرنگی - تمشک -سیاه و...) یا آلبالو. البته میشه که فقط از یک نوع از میوه های بالا استفاده کرد. اینجوری به نظرم خوشمزه تره.
سلام به دوستان عزیزم.
از کمک و همیاری همتون ممنونم و از اینکه وبلاگم رو با حضور گرمتون مزین میفرمایین سپاس گذارم....
جدی حرف زدن بهم نمیاد. ما بلد نیستیم با کلاس حرف بزنیم. شوما به بزرگواری خودت ببخش. لپ کلوم اینکه دستتون درد نکنه.
غرض از مزاحمت اینکه میخواستم ازتون دعوت کنم تا به وبلاگ داداش آرمینم برین و مطلبی رو که میخواد توی کل دنیا بپیچه بخونین. خبریه که باعث شادی میشه اما راسته یا دروغ فقط خدا میدونه. البته من حرف داداشمو قبول دارما. اما...
به هر حال شاید خوندن اون مطلب خیلی از ما رو از خواب غفلت بیرون بیاره تا خودمون رو آماده کنیم و هی نگیم وقت زیاده. درسته که از صحت اون خبر مطمئن نیستیم اما تلنگر خوبیه واسه خیلی از ما. بخونین. ضرر نمیکنین.
یا علی
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 بود، که توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده:
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟
نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توى صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ گفتا علیک جانم
گفتم کجا روى تو گفتا خودم ندانم
گفتم بگیر فالى گفتا نمانده حالى
گفتم : چگونه اى ؟ گفت در بند بى خیالى
گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری؟
گفتا که مى سرایم شعر سپید بارى
گفتم زدولت عشق،گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب گفتا ، او نیز کله پا شد
گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایى
گفتم،بگو ز خالش ، آن خال آتش افروز
گفتا عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم بگو ز مویش،گفتا که مِش نموده
گفتم بگو ز یارش ، گفتا ولش نموده
گفتم چرا،چگونه؟عاقل شدست مجنون
گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش
گفتا : خرید قسطى تلوزیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا : شدست منشى در دفتر اداره
گفتم بگو ز اهد آن رهنماى منزل
گفتا که دست خود را بر دار از سر دل
گفتم ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم بگو ز محمل یا از کجاوه یا دى
گفتا پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادى
گفتم که قاصدک کوآن باد صبح شرقى
گفتا که جاى خود را داده به فاکس برقى
گفتم بیا ز هد هد جوییم راه چاره
گفتابه جاى هد هد،دیش است وماهواره
گفتم سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا به پست داده آورد یا نیاورد؟
گفتم بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که ادکلن شد در شیشه هاى رنگى
گفتم سراغ دارى میخانه اى حسابى
گفت آنچه بود از دم ، گشته چلوکبابى
گفتم : بیا دوتایى لب تر کنیم پنهان
گفتا نمى هراسى از چوب پاسبانان
گفتم بلند بوده موى تو آن زمان ها
گفتا به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم شما و زندان حافظ ما رو گرفتی؟
گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتى