امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت...
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند...
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:...
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
جهنم را تو تاسیس کردی/مرا همسایه ی ابلیس کردی
در این دنیا و آن دنیا خدا را/دهان بنده را سرویس کردی
فعلا که ما شیطان رو بیچاره کردیم،باهات موافقم
در ضمن با اجازه یا بی اجازه لینکت می کنم،بی ادبیم رو ببخش
وااای ذوقیده شدم. تو هم جو گیریمو ببخش. لینک شدی.
دلم می خواست دنیا خانه مهر و محبت بود
دلم می خواست مردم در هم احوال با هم آشتی بودند
طمع در مال یکدیگر نمی کردند
کمر بر قتل یکدیگر نمی بستند
مراد خویش را در نامردیهای یکدیگر نمی جستند
از این خون ریختن ها
فتنه ها
پرهیز می کردند
چو کفتاران خون آشام
کمتر چنگ و دندان تیز می کردند!
فریدون مشیری
من الان رفتم سایتی رو که کد اوقات شرعی رو از اون گرفتید نگاه کردم. اشکال از همون سایتست. احتمالا یه مشکلی در سایتشون پیش اومده. مطمئنا بعد از چند ساعت این مشکل برطرف می شه و دوباره می تونید اوقات شرعی رو ببینید.
در مجموع هیچ مشکلی برای وبلاگ شما پیش نیومده.
دستتون درد نکنه. خیلی لطف کردین.
.... و آن شیطان کسانی نیستند جز . . .
قشنگ بود ! مثل همیشه!
آخ من آخر نتونستم شما رو۰۰۰۰۰۰۰۰
متقاعد کنم...


من فرشته ام. بقیه رو نمی دونم.
جالب و جدید بود اما الناز خانوم ان حرف شیطان نیست ساخته ما آدماست از روز اول همین شیطان وسوسه هارو تو وجو انسانها میذاره و هیچکس بدون وسوسه شیطان بد نمیشه
مهم اینه که حواسم به خدا که از رگ گردن به منو تو نزدیکه باشیم نه ؟
مرسی که سر زدی. آره درسته.
در مورد اون موضوع ..قضیه عشق و عاشقی ...کسی واست داستانشو تعریف میکنه.....راستشو بگو
چند نفری قولشو دادن اما هنوز هیچ خبری نیست. همون چند تایی که نوشته شده فققط در همون حد.
من هیچ وقت متقاعد نمیشم !
مگر در شرایط خاص!
سلام مهربونم....
زیبا بود.بابا شیطونه راست میگه نمونه اش اینه که تو دانشگاه ما دیگه کسی حرمته این ماهو نگه نمی داره....خیلی راحت میرن طرفه اب سرد کن وخیلی راحت ازش اب میخورن.
راستی اگه میخوای بیشتر از چیزایه شخصی من بدونی تو پروفایلم هست.ممنون که اونو همگانی نکردی.میخواستم بهت بگم ولی دیگه یادم رفت.
نگفتی کسی داره داستانشو واست تعریف میکنه ؟
گفتم که!
هیچ وقت رو به کار بردم ، نه از روی لجبازی ، از اینکه دلیل قانع کننده ای برام وجود نداشته !
مگر اینکه رو هم گفتم ، چون همیشه احتمال تو دنیا وجود داره!
و همیشه واسه همه چیز حالت دوم رو هم قرار میدم . ولی تا زمانی که حالت دوم به واقعیت نزدیک نباشه ، هیچ وقت متقاعد نمیشم !
گرفتی قضیه رو ؟!
یکم از رو عالم مهندسی و پیچیده گفتم ! اگر عوامانه نبود ، ببخشید!
شما هم اگه بهت برخورد ببخشید جناب مهندس... حالا شاید بهتر درک کرده باشی که چقدر به آدم بر میخوره که راجع به جنسیتش یه همچین ایراد هایی تند و زننده ای رو بشنوه.